- مزمزه کردن
- چشیدن اندکی از چیزی برای دانستن مزۀ آن
معنی مزمزه کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- مزمزه کردن
- چشیدن غذا و جز آن بمنظور دانستن میزان نمک و چاشنی و بو وطعم آن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غراره کردن گردانیدن آب در دهان و شستن دهان با آن
پاره کردن شکافتن: (پس شیر از جوانب در آمدند و زخمها پیاپی میزدند تا لباس وجود بر پیلان چنان مخرق و ممزق کردند که بزرگتر پاره ای از پیلان گوش بود) (مرزبان نامه. . 1317 ص 225)
چشیدن، خوش طعم و خوش آیند آمدن به ذائقه